معمولاً افراد گنهکار، آن زمان که به خود می‌آیند و متذکر تقصیر خویش در پیشگاه الاهی می‌شوند، استغفار می‌کنند؛ اما آیا چهارده معصوم و حتی انبیای قبل که پیراسته از هر پلیدی‌اند، همانند سایر مردم، گنهکارند؟ به راستی استغفار معصومین چگونه توجیه می‌شود؟ 
چه بسا برخی نویسندگان یا فرقه‌هایی خاص، ارتکاب گناه را برای این برگزیدگان هم تجویز کنند! برقعی از نویسندگان معاصر تحت ادعای جعل دعا در مورد دعای کمیل می‌نویسد: 
"حضرت امیر در این دعا خود را گناهکار دانسته و مکرر اقرار به گناه و خطاهای خود می‌کند و آمرزش می‌خواهد."(۱) 
آن چنانکه در مورد دعای صباح نیز نظر می‌دهد: 
امام گفته: «إلهی قلبی محجوب و نفسی معیوب و عقلی مغلوب و هوایی غالب و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر و لسانی مقر بالذنوب». یعنی خدایا قلب من محجوب و نفس من معیوب و عقل من مغلوب و هوای من غالب و طاعتم کم و معصیتم بسیار و زبانم اقرار دارد به گناهان. کسی نبوده به این مقدس‌های دعاساز بگوید: آخر، این چه امامی است که گاهی او را طیب و طاهر و معصوم و حجت می‌خوانید و گاهی او را یک خطاکار هواپرست!؟ (۲) 
در این بررسی خواهیم دید با وجود اینکه استغفار برای بخشش گناهان است؛ اما چنین نیست که صیغه ی استغفار فقط و فقط در هنگامی جاری ‌شود که گناهی صورت گرفته باشد؛ بلکه بدون گناه هم می‌شود استغفار کرد و شاهد فواید و آثار آن بود؛ و از همین جا نیز استغفار معصوم توجیه می‌شود. 
شواهد بسیاری حاکی از آن است که استغفار مثل آب است بر آتش گناهان، گنه‌کار چاره ای جز استغفار ندارد: سلاح المذنب الاستغفار(مستدرک وسایل۱۲: ۱۲۲) استغفار را نباید ترک کرد و حتی نباید به تأخیر انداخت؛ بلکه درحد ‌توان باید این ذکر شریف را در همه حال و همه جا تکرار کرد: 
"در خانه‌هایتان، نشست‌هایتان،سر سفره‌هایتان، در بازارهایتان، در مسیرهای رفت و آمدتان، و هرجا که بودید زیاد استغفار کنید؛ چراکه نمی‌دانید مغفرت چه زمانی نازل می‌شود!"(مستدرک وسایل۵: ۳۱۹) 
قبل از آن که به استغفار معصومین بپردازیم، نکته ی مهمی در درجات عاصی و معصیت است که تذکر آن ضروری به نظر می‌رسد و آن این است که ارتکاب گناه از هر که باشد قبیح است؛ اما اینکه گناه را یک مقوله ای تعریف کنیم که برای همه به یک درجه باشد نیز صحیح نیست. چه بسا همین تصور غلط ماست که تا می‌گوییم گناه! زنا و شرب خمر و قتل و کلاهبرداری و امثال این معصیت‌ها و جرم‌ها به ذهنمان تداعی می‌کند؛ در حالی که: 
اولاً: بسیاری از گناهان گناهند و ما از آنها غافلیم. 
ثانیاً: بسیاری از گناهانی که آنها را کوچک می‌پنداریم، برای علما حکم کبیره را دارند. 
ثالثاً: هیچ گناهی را نباید کوچک بشماریم، چه بسا غضب خداوند درهمان گناه باشد. 
به این ترتیب جای این سؤال باقی است که اگر ما برای گناهانی که خودمان هم توجهی به گناه بودن آنها نداشته ایم استغفار کنیم خطا کرده ایم یا صواب؟ یستغفرالله ما لا یعلمون(بحار۶۷: ۳۴۳) 
برای آن که ذهن خوانندگان برای مطلب اصلی مقاله مهیاتر شود، نکات دیگری را که در استغفار علما و متقین قابل بررسی و تأمل است؛ متذکر می‌شویم؛ از جمله: 
الف: گاهی استغفار می‌تواند از افعال خوب باشد نسبت به ترک اعمال خوبتر! به این توضیح که: 
شخصی که خدا به او عقلی مرحمت فرموده که خود را در دنیا به کاری واندارد که خود خدا متکفل آن شده؛ برای چنین شخصی در مراتب بالا؛ پرداختن به کار دیگر هرچند خیر باشد، نوعی عصیان است و جای استغفار دارد. 
ب: استغفار فرشته‌ها برای فقها 
وقتی گفته می‌شود ملایکه برای فقیه(بحار۷۸: ۳۴۶) یا طالب علم(بحار۲: ۴۴) استغفار می‌کنند؛ دلیل بر آن نیست که فقیه و طلبه در حال گناهند و یا پرداختن به فقه و علم معصیت است! بلکه همانگونه که می‌دانیم استغفار نوعی دعاست و برکت افزونتر را به دنبال دارد؛ و امید هر دو گروه آن است که دعای خیر ملایکه سبب ریزش تمامی گناهانشان شود(چه گناهانی که می‌دانند و چه گناهانی که نمی‌دانند) و بالنتیجه مقام آنها بالاتر رود. 
اینک برخی مواردی که در توضیح و توجیه استغفار پیامبر اکرم گفته شده، مرور می‌کنیم: 
الف: صرف توجه از محبوب به مخلوق: 
آن حضرت به خاطر کارهایی که برای خلق انجام می‌داده-اگرچه همه عبادت بوده ولی- آن توجهات را برای خودش نوعی جدایی بین خود و خدا و نوعی کوتاهی و گناه به حساب آورده و از باب حسنات الابرار سییات المقربین استغفار می‌کرده است. (تجربه:۷۸) 
ب: اسوه بودن معصومین: 
اندکی تأمل کنیم: اگر پیامبر استغفار نمی‌کرد چه می‌شد؟ چشم مردم به عمل پیامبر بود که اگر پیامبر استغفار نمی‌کرد، مردم هم زورشان می‌آمد این کلمه را بر زبان جاری کنند؛ لذا خداوند به پیامبرش خطاب می‌کند تا در اهمیت آن، دیگران به رسول خدا تأسی کنند(تجربه:۷۸) 
ج: آمرزش نبی برای امت خود: 
گناه هر جمعیتی به حساب رهبر آنها نوشته می‌شود لذا خداوند به پیامبرش خطاب می‌کند که اگر نجات امتت را می‌طلبی برای گناهان آنها آمرزش کن تا به این واسطه، شفاعت تو را در حق ایشان بپذیریم. (تجربه:۷۹) 
د: از جمله آثار و فواید استغفار: 
علاوه بر موارد فوق باید گفت: استغفار به خودی خود ارزش و فایده دارد؛ در اینجا بخشی از روایاتی را با هم مرور می‌کنیم که در مورد آثار و فواید استغفار سخن گفته اند: 
۱. مداومت بر استغفار(و انا انزلناه) همراهی با امام زمان را در پی دارد. 
اسماعیل فرزند سهل نامه ای به امام جواد علیه السلام می‌نویسد که:"چیزی به من یاد بده که هر وقت بخوانمش، در دنیا و آخرت همراهتان باشم! امام با خط مبارک خویش مرقوم می‌فرمایند: أکثر من تلاوة انا انزلناه و رطب شفتیک بالاستغفار"بحار۹۰: ۳۷۹. 
۲. مداومت بر استغفار سبب می‌شود نامه عمل شخص با درخشش بالا رود. 
امام صادق علیه السلام فرمودند:"إذا أکثر العبد من الاستغفار، رفعت صحیفته و هی تتلألؤ"کافی۲: ۵۰۴، وسایل۷: ۱۷۶. 
۳. استغفار کدورت دل را می‌برد: 
ان للقلوب صداء کصداء النحاس؛ فاجلوها بالاستغفار(بحار۹۰: ۲۸۴ از رسول خدا) 
۴. استغفار نزول نعمت و بارش باران را درپی دارد: 
در سوره هود:۵۲ و نوح:۱۱"یرسل السماء علیکم مدرارا"را نتیجه استغفار می‌بینیم. ذوالقرنین نیز از امتی که گرفتار قحطی و خشکسالی نشده بودند علت را پرسید؛ پاسخ دادند: 
من قِبلِ انا لا نغفل عن الاستغفار(مستدرک سفینه۷: ۶۰۱) 
۵. از فواید استغفار، وسعت در روزی و ادای قرض است: 
الاستغفار یزید فی الرزق(بحار۹۰: ۲۷۷) 
اکثروا الاستغفار تجلبواالرزق(بحار۹۰: ۲۷۷) 
من استبطأ الرزق فلیستغفرالله(بحار۹۰: ۲۷۷) 
۶. استغفار سبب گره گشایی از هر مشکل و سختی می‌شود. 
من أکثر الاستغفار جعل الله له من کل هم فرجاً و من کل ضیق مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب(بحار۹۰: ۲۸۱) 
علیک بالاستغفار فانه المنجاة(بحار۹۰: ۲۸۳) 
همچنین خود حضرت رسول فرمودند: 
هر کس مشکلی طاقت‌فرسا پیدا کرد یا مصیبتی سخت بر او وارد شد یا در زندگی به تنگنا افتاد،۳۰۰۰۰ بار بگوید:"استغفرالله و اتوب الیه"در این صورت خداوند گره از کارش می‌گشاید و در زندگی او گشایشی قرار می‌دهد.(مستدرک وسایل۱۲: ۱۴۳) 
۷. برای فرزنددار شدن، استغفار پیشنهاد می‌شود. 
در سوره نوح آیه ۱۱ می‌خوانیم:"یمددکم باموال و بنین"به این ترتیب امداد الاهی با رزق و روزی و فرزندان، را نتیجه ی استغفار می‌داند. 
در روایت‌هایی امام باقر علیه السلام با استناد به همین آیه دستور خاصی برای استغفار به اشخاصی می‌هند که درخواستشان فرزنددار شدن بود(بحار۸۴: ۲۲۱ و ۱۰۱) 
۸. از استغفار برای دفع بلا، غافل نباشیم. 
ادفعوا ابواب البلایا بالاستغفار(مستدرک وسایل۵: ۳۱۸) 
۹. برای رفع غم و غصه، استغفار را فراموش نکنیم. 
من کثر همومه فلیکثر من الاستغفار(بحار۹۰: ۲۸۳) 
۱۰. محفوظ ماندن از گناه آینده، بخشیده شدن گناه پدر و مادر، و بخشش گناهان گذشته، از فواید استغفار است. 
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس بعد از عصر جمعه ۷۰ مرتبه بگوید:"استغفرالله و اتوب الیه"خداوند گناهان گذشته ی او را بیامرزد و در باقی مانده ی عمرش او را از گناه حفظ می‌کند و چنانچه گناهی نداشته باشد گناهان پدر و مادرش را می‌بخشد(بحار۸۷: ۹۱) 
تمام آنچه گفته شد با احادیثی از این قبیل سازگار است: 
 خیرالدعاء الاستغفار(کافی۲: ۵۶۷) و یا 
 خیرالعبادة الاستغفار(مستدرک وسایل۱۲: ۱۲۹) و 
 ما من الدعاء شیء افضل من الاستغفار(مستدرک وسایل۵: ۳۱۸) 
 أی دعاء افضل من الاستغفار و أعظم برکة منه فی الدنیا و الآخرة؟!(مستدرک وسایل۶: ۱۸۸) 
ه: ترفیع مقام: 
نکته ی دیگر آن که یا باید بپذیریم که مقامات بلندبالای پیامبر بالارفتنی تر است یا خیر؟ اگر هست باید تبعات آن را هم قبول کنیم و هر صلواتی را که می‌فرستیم آن را هدرشده ندانیم و معتقد باشیم که مقام بلندِ فوق تصور ما از رسول خاتم بالاتر می‌رود، که اگر این را بپذیریم، استغفار حضرتش را هم از همین مقوله می‌دانیم. 
خاتمه: 
به طور کلی انسان غافل، استغفار را وقعی نمی‌نهد؛ هر قدر معرفت بالاتر رود استغفار و شدت آن نیز رخ می‌نماید؛ پس استغفار نبی، بدون هر گونه گناه، شدیدتر است از استغفار مردم عادی گنهکار، و نیز ناله‌های امیرالمؤمنین در دعای کمیل نه حاکی از گناه معصومی‌چون حضرت امیر است و نه معصیتکاریِ شخصیتی چون کمیل؛ بلکه حاکی از معرفت والای امام معصوم و لیاقت و شایستگی شاگردی چون کمیل است در تعلّم دعای کمیل. 
به همین جهت، گریه‌های حضرت رسول و امامان علیهم السلام از خوف خداوند بوده و شدت حضور خداوند در نزد آنان؛ و اما اشک خشک شده ی نویسنده، حکایتگر غفلت او از یاد خداوند و بی توجهی به یادکردِ قیامت است. دل که غافل شد، زبان به استغفار باز نمی‌شود. 
اصولاً هیچکدام از ما مردم غیرمعصوم، حق نداریم خود را با معصومین پاک و پیراسته از هر ناپاکی و پلیدی، مقایسه کنیم. آن کسی که جسارت می‌کند و گریه ی حضرت امیر را به حساب گناهان او می‌گذارد، با کوتاه فکری خود، آن امام والامقام را در حد خود پنداشته و به مقایسه نشسته است! درست است که پیامبر در لباس بشری مبعوث شده؛ اما آن"قاب"نشین کجا و رتبه ی پست نویسنده کجا؟ خود آن بزرگواران به ما هشدار داده اند که لا یقاس بنا احدٌ: هیچ احدی را با ما قیاس نتوان کرد! 
در مورد استغفار معصومین به همین مقدار بسنده کرده، تحقیق و بررسی بیشتر را به وقتی دیگر و توفیقی افزون تر وامی‌گذاریم. 
والسلام 

 

پی‌نوشت‌ها:

۱.تضاد ص۶۰. 
۲. تضاد ص۵۹. 

منابع: 

۱. تجربه شیرین ندامت، محمدحسین یوسفی، دلیل ما، چاپ اول۱۳۸۲ رقعی۳۶۸ص. آنچه از کتب روایی مثل کافی، بحار، مستدرک سفینه بحار، وسایل، مستدرک وسایل آدرس داده شده بر اساس این کتاب است. 
۲. تضاد مفاتیح الجنان با آیات قرآن، سید ابوالفضل برقعی(۱۳۲۹ه.ق-۱۴۱۳) چاپ اول۱۴۲۹ه.ق.

 

//



این مقاله توسط"طلوع"ارسال شده است