اشاره

حضرت امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) ملقب به «زین المجتهدین، عبد صالح و کاظم» و مکنّی به «ابواسماعیل، ابوعلی و ابوالحسن» در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در قریه ای به نام «ابواء» در اطراف مدینه چشم به جهان گشود.

پدر بزرگوارش، امام ششم، حضرت جعفر بن محمدٍ الصادق(علیهما السلام) و مادر ارجمندش خانم"حُمیدة"می باشد. دوران رشد و تربیت و نوجوانی و جوانی را در دامان مادر گرامی اش و پدر ارجمندش طی کند. امامت و رهبری ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال ۱۴۸ هجری آغاز شد و پس از حدود ۵۵ سال و امامت ۲۰ سال در ۱۸۳ هجری(۱۸۶هجری) با توطئه ی خلیفه ی فاسد زمان، هارون عباسی(۱۷۰-۱۹۳هجری) پس از عمری در زندان سندی بن شاهک یهودی در بغداد به شهادت رسید.

ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت این امام هُمام، به پیشگاه سلاله پاکش، حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه)، مقام معظّم رهبری(دام ظلّه)، مراجع عظام تقلید(دامت برکاتهم) و عموم شیعیان و عاشقان حضرتش، توجه خوانندگان محترم را به نگاهی گذرا به حوادث و رخ دادهای دوران امامت آن بزرگوار جلب می‌کنم.

۱-فضایل و کمالات معنوی

حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «انّ ابنی هذا [موسی] لو سألته عمّا بین دفّتی المصحف لأجابک فیه بعلمٍ».(۱) ؛ یعنی: اگر از پسرم [موسی] در باره آن چه در این مصحف (قرآن) وجود دارد بپرسی، به یقین عالمانه و آگاهانه پاسخ می‌دهد.

همین طور فرمود: « وعنده علم الحکم و الفهم والسخاء والمعرفة بما یحتاج الیه الناس فیما اختلفوا فیه من أمر دینهم ».(۲) یعنی: حکمت، فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در آن گرفتار اختلاف [و سردرگمی] شده اند نزد اوست.

مرحوم شیخ مفید می‌فرماید: «مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی بن جعفر(علیه السلام) نقل کرده اند. او فقیه ترین مردم زمان خویش بود.» (۳)

در بُعد تقوی و عبادت نیز ضرب المثل مردم زمان خویش بود. هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی می‌ایستاد و اشک‌هایش جاری می‌شد، قلبش به تپش در می‌آمد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش می‌افتاد. گاهی سجده‌های طولانی او تا طلوع فجر صادق و طلوع خورشید ادامه می‌یافت.(۴)

نقل شده است که در ابتدای شب وارد مسجد النبیّ(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌شد و در سجده با صدای بلند عرض می‌کرد: «الهی عظم الذنب من عبدک، فلیحسن العفو من عندک».(۵) یعنی؛ خداوندا، گناهان بنده ات چه بسیار بزرگ است. اما عفو و بخشش حضرتت نیز چه بسیار نیکوست. آن حضرت در زهد و پرهیز از زخارف دنیا نیز زبان زد مردم روزگار خود بود.

امام(علیه السلام) می‌فرمود: مردم شما همانند جناب ابوذر الغفاری باشید و می‌فرمود: «رحم الله اباذر، فلقد کان یقول: جزی الله الدنیا عنیّ مذمة بعد رغیفین من الشعیر، اتغدی بأحدهما، و أتعشی بالآخر و بعد شملتی الصوف أیتزر بإحداهما و ارتدی بالاُخری...».(۶) یعنی: خدای رحمت کند ابوذر را که می‌گفت: پس از داشتن دو قرص نان جوین که چاشت به یکی و شام به دیگری خود را سیر کنند و دو پشمینه که خود را بدان پوشانم، دنیا به آن چه بدان تعلق دارد نکوهیده باد.

امام کاظم(علیه السلام) در نیکی به مردم و احسان به فقرا و نیاز مندان نیز لحظه ای درنگ نمی‌کرد.
حضرت به علی بن یقطین که از شیعیان وفادار امام(علیه السلام) اجازه داد در دربار هارون الرشید به مشکلات مالی و حل و فصل سایر نیاز مندی‌های مردم بپردازد.

شیخ مفید(ره) می‌گوید: امام موسی بن جعفر(علیه السلام) نسبت صله رحم می‌کرد. فقرای مدینه را زیر نظر داشت. شب ها برایشان دینار، درهم، آرد و خرما می‌برد و آنان خبر نداشتند که این اموال از کجا برایشان می‌آید. (۷)

۲-کارنامه ی سیاه حاکمان فاسد بنی عباس

مهدی عباسی(۱۶۹هجری) یکی از حاکمان فاسد زمان امام کاظم(علیه السلام) بود که زمام امور مردم را با مرگ منصور عباسی(که مردم پس از ۲۲ سال رنج و فساد، نفس راحتی کشیدند) بر عهده گرفت.

او ابتدا با اعلام عفو عمومی، زندانیان را آزاد کرد و اموال مصادره شده مردم را بازگرداند و بخشی از اموال بیت المال را تقسیم کرد، ولی طولی نکشید که چهره ی واقعی خود را نشان داد. او بساط خوش گذاری و عیاشی دایر نمود و گفت: « آن وقت خوش است که بزم شادی بگذرد و زندگی بدون حرم سرا و ندیمان در کام من گوارا نیست!.»

از سوی دیگر، او دو باره سخت گیری بر بنی هاشم و علویان را آغاز کرد. (۸)
هادی عباسی(۱۷۰هجری) در حالی که ۲۵ سال سن داشت و هیچ گونه لیاقتی برای رهبری مردم نداشت و جوانی می‌گسار(شراب خوار)، سبک سر و بی بند و بار بود به حکومت رسید.(۹)
هارون الرشید(۱۹۳ هجری) یکی از فاسدترین حکام عباسی بود. ابتدا با طرح دوستی با آل محمد(علیه السلام) وعلویان قصد داشت با فریب مردم، بر دل ها حکومت کند تا مردم از او اطاعت کنند، ولی مردم از آن جایی که به بنی عباس و حاکمان فاسد و خبیث اعتمادی نداشتند به او توجه ی نکردند. در واقع حکومت واقعی بر دل‌های مردم از آنِ بنی هاشم و خاندان پاک و مطهّر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. 
لذا هارون وقتی در کنار کعبه، به امام موسی بن جعفر(علیه السلام) گفت: تو هستی که مردم، در پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوایی بر می‌گزینند؟!. امام (علیه السلام) فرمود: « من بر قلوب(دل‌های) مردم حکومت می‌کنم و تو بر تن و جسم آن ها». (۱۰)

۳-قیام‌های علویان، فرقه‌های انحرافی و نقش امام کاظم(علیه السلام)

الف- از جمله قیام‌های آزادی خواهانه و عدالت خواهانه ی قیام یکی از نوادگان امام حسن مجتبی(علیه السلام)"حسین صاحب فخّ"می باشد که در برابر خشونت و ظلم و بیدادگری حاکمان عباسی دست به اعتراض و شورش زد. حاکم مدینه به عنوان اعتراض به عدم حضور علویان و سادات هاشمی در دارالإمارة مدینه"حسین صاحب فخّ"و"یحیی بن عبدالله"را بازداشت و گروگان گرفت. ولی طولی نکشید که علویان و هاشمیان مدینه، دست به قیام و اعتراض عمومی زدند و با تجهیزات کامل از مدینه خارج و به قصد مکه و ملحق شدن به حاجیان در مراسم حج با ظلم و ستم عباسیان(حکومت هادی) حرکت و مبارزه را آغاز کردند. حکام جنایت پیشه عباسی هم با فراهم کردن قوای جنگی خود از سوی مدینه،مکه و مناطق دیگر به درگیری با نیروهای حسین فخّ پرداختند که جنگ سختی در گرفت و منجر به شهادت حسین حدود یکصد تن از یاران و نیروهای او شد. (۱۱)

امام موسی بن جعفر(علیه السلام) شکست این نهضت را پیش بینی کرده و به حسین فرموده بود: «گر که تو شهید خواهی شد ولی باز در جهاد و پیکار کوشا باش. این گروه(عباسیان) مردمی پلید و بدکارند که اظهار ایمان می‌کنند ولی در باطن ایمان و اعتقادی ندارند. من اجر و پاداش تو را از خداوند بزرگ می‌خواهم.»(۱۲)

شکست قیام و نهضت فخّ برای شیعیان و علویان بسیار دردناک و سخت بود. این حادثه به قدری تلخ بود که امام جواد (علیه السلام) می‏فرماید: « پس از فاجعه کربلا، هیچ حادثه ای برای ما بزرگ تر از فاجعه ی فخّ نبوده است».(۱۳)
هادی عباسی هم که ارتباط حسین فخّ با امام موسی بن جعفر را فهمیده بود تصمیم گرفت آن حضرت را به قتل برساند ولی موفق نشد و خودش در سال ۱۷۰ هجری مرد.

ب- از جمله جریان‌های انحرافی، ظهور فرقه‌های: ۱- ناووسیه(قایلین به زنده بودن امام صادق علیه السلام تا ظهور حضرت مهدی علیه السلام)، ۲- فرقه اسماعیلیه(قایلین به زنده بودن اسماعیل و امامت او و اینکه اسماعیل همان مهدی موعود می‌باشد)، ۳- فرقه مبارکیه(قایلین به امامت محمد فرزند اسماعیل فرزند امام کاظم علیه السلام)، ۴- فرقه سمطیه و ۵- فرقه فطحیه بودند که امام هفتم(علیه السلام) در برابر آنان شدیداً موضع گیری نمودند و افکار آن ها را انحراف از مسیر قرآن و مبانی اهل بیت(علیه السلام) دانستند.(۱۴)

۴-تربیت شاگردان و آرمان تشکیل حکومت اسلامی

از جمله یاران و تربیت شدگان مکتب کاظمی، رشد و نمو شخصیت‌هایی مانند علی بن یقطین، هشام بن حکم، عبدالله بن یحیی کاهلی، حماد بن عیسی جهمی، صفوان بن یحیی، علی بن حسن، عبدالله بن جبله، حسن بن محبوب و... می‌باشند که نقش فراوانی در حفظ و گسترش مبانی و معارف مکتب اهل بیت(علیه السلام) و حمایت از شیعیان و علویان ایفا نمودند.

امام کاظم(علیه السلام) فعالیت‌های خود را در دانش و تعالیم اسلامی(آموزش قرآن و سنّت واقعی) در قالب نقل حدیث و روایت، آموزش و تدریس، احتجاج و مناظره، تألیف و کتابت و تلاش و مبارزه برای تشکیل و تأسیس حکومت اسلامی انجام می‌داد که در اسناد و مدارک آن در کتب و منابع تاریخی و مسانید(مسند امام کاظم علیه السلام) موجود است.

جریان مناظره و گفت و گوی بین امام کاظم(علیه السلام) و هارون الرشید، بهترین گواه و شاهد بر این است که خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان معصوم(علیه السلام)، یکی از اهدافشان نابودی ظلم و ستم و اقامه حق و عدالت(تشکیل حکومت اسلامی) بوده است.

یک روز هارون، به امام هفتم(علیه السلام) عرض کرد که حاضر است"فدک"را به ایشان برگرداند!. حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمود: «در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش به من بدهی»؟!.

هارون پرسید که حدود آن چیست؟. امام فرمود: «حد و مرز اولش، عدن؛ حد و مرز دومش، سمرقند؛ حد و مرز سومش، آفریقا؛ حد و مرز چهارمش، سرزمین ارمینه و بَحر(دریای) خزر است».

هارون با شنیدن این سخنان، رنگ چهره اش تغییر کرد و با خشم و عصبانیت گفت: با این وضع، چیزی برای ما باقی نمی‌ماند؟!.

امام کاظم(علیه السلام) فرمود: «می دانستم که نخواهی پذیرفت!».

۵-دستگیری، حبس و شهادتِ مظلومانه

هارون الرشید که وجود و حضور فرزندِ شایسته و سازش ناپذیر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حجّت راستین الهی، حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) را مانع و مزاحم کشورداری و فساد و خون ریزی حاکمیت عباسیان می‌دانست، مکرر دستور دست گیری، اذیّت و آزار و زندانی کردن امام کاظم(علیه السلام) را صادر کرد.

هارون، دستور داد پس از دستگیری امام(علیه السلام) در کنار کعبه و حرم امن الهی، ایشان را به بصره برده و حبس نمایند. پس از مدتی، آن حضرت را به بغداد منتقل نمودند. امام کاظم(علیه السلام) در زندان، تمامی وقت خود را صرف عبادت و رکوع و سجده و دعا و مناجات و قرایت قرآن می‌کرد. البته ماموران زندان نیز به دستور هارون، از شکنجه و آزار ایشان کوتاهی نمی‌کردند. خبر حبس امام هفتم شیعیان در بغداد، منتشر و هارون از آن نگرانی و بیم داشت. لذا دستور داد محل زندان را تغییر داده و آن امام عزیز را در اختیار مردی یهودی به نام"سندی بن شاهک"بگذارند تا با سخت گیری، اذیت و آزار و شکنجه حضرت را به قتل برسانند.

"سندی"مقداری از رطب را به زهری کشنده آغشت و دستور داد آن را میل کند. امام کاظم(علیه السلام) مقداری از آن را میل کرد و دچار دردی جان کاه و سخت شد و هیچ گونه مداوایی از سوی ماموران برای ایشان انجام نشد و سرانجام سلاله پاک نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) و هفتمین حجت بر حق الهی و امام مظلوم شیعیان اثنا عشری حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) در بیست و پنجم ماه رجب سال ۱۸۳ هجری شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود شتافت. (۱۷)

«سلام الله علیه یوم وُلد و یوم اُستشهد و یوم یُبعث حیّاً»

۶- معرفی برخی منابع مفید(فارسی- عربی)

* در تنظیم این منابع از اطلاعات کتاب شناسی فاضل گرامی آقای ناصر الدین انصاری قمی استفاده شده است.

-الإمام السابع، الإمام الکاظم علیه ‏السلام، گروه نویسندگان، ترجمه: محمد عبدالمنعم الخاقانی، قم، موسسه در راه حق، ۱۳۷۲ ش، رقعی، ۵۰ ص،(این کتاب فارسی بوده و به عربی، اردو و آذری ترجمه شده است).

- الإمام السابع من ایمة اهل البیت علیهم السلام، محمدحسن قبیسی العاملی، بیروت، بی‏نا،۱۴۰۳ ق /۱۹۸۳ م، ۷۶ ص.

- الإمام الکاظم علیه السلام، شیخ عفیف نابلسی، بیروت، الدار الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.

- الإمام الکاظم علیه السلام، علی محمدعلی دخیل، بیروت، دارالتراث الاسلامی، ۱۳۹۴ ق۱۶۰ص.

- الإمام موسی الکاظم علیه السلام، سید مهدی آیت اللهی، ترجمه: کمال السید، قم، انتشارات ‏انصاریان، ۱۳۷۴، ۳۶ ص(این‏ کتاب فارسی بوده و به عربی، انگلیسی، ترکی، فرانسوی و تاجیکی ترجمه شده است).

- الإمام الکاظم علیه السلام، میرابوالفتح دعوتی، ترجمه گروه مترجمان، بیروت، الدارالاسلامیة، ۱۴۱۲ ق، ۳۱ ص.

- الإمام موسی بن جعفر الکاظم علیه ‏السلام، سید عبدالودود امین، مراجعه وتقدیم: شیخ عفیف النابلسی، کویت، دارالتوجیه الاسلامی، ۱۴۰۰ق.

- امثال و حکم الإمام الکاظم علیه السلام و کلماته المختاره محمد غروی، مشهد، کنگره جهانی‏امام رضا(علیه السلام)، ۱۳۷۰، ج ۱،۷۷۱ ص.

-تأملات فی آفاق الإمام موسی الکاظم علیه السلام، سید محمدحسین فضل‏الله، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۴ ق، ۹۶ ص.

- حیاة الامام موسی بن جعفر علیه‏ السلام؛ دراسة و تحلیل، باقر شریف القرشی، نجف، مطبعة الاداب، بی‏تا، ۲ ج، ۵۷۶۵ ص(این کتاب به فارسی ترجمه شده و یکی از بهترین کتاب ها در باره‏ امام رضا علیه السلام به شمار می‏رود).

- مسند الإمام الکاظم موسی بن جعفر علیه السلام، شیخ عزیزالله العطاردی القوچانی، مشهد، کنگره جهانی امام رضا علیه السلام،۱۳۶۷ ش /۱۴۰۹ ق،۳ ج، ۱۷۶۰ ص، جلد اول(۵۱۳ ص)، جلد دوم(۶۲۷ ص)، جلد سوم (۶۱۹ص).

- مسند الإمام موسی بن جعفرعلیه ‏السلام، موسی بن ابراهیم مروزی (م‏۲۹۹ ق)، مقدمه و تحقیق: سید محمدحسین ‏حسینی جلالی، تهران، ۱۳۵۲،۴۳ ص.

- المنهج التربوی عند الإمام الکاظم علیه السلام، سید محمد بحرالعلوم، بیروت، دارالزهراء، ۱۴۱۲ ق، ۶۰ ص.

- وفاة الإمام موسی جعفر علیه‏السلام شیخ حسین بلادی بحرانی(م‏۱۳۸۷ ق)، نجف، مکتبه الحیدریة، ۱۳۶۴ ق.

- وفاة الامام موسی الکاظم علیه‏السلام شیخ احمد بن صالح آل طعان البحرانی (۱۲۵۱ ۱۳۱۵ ق)، نجف ۱۳۷۲ ق، ۵۲ ص.

- وفاة الإمام موسی الکاظم علیه ‏السلام سید علی بن حسین هاشمی خطیب، نجف، مطبعة‏ الحیدریة، ۱۳۷۱ ق / ۱۹۵۱ م۸۰ ص.

- امام موسی بن جعفر علیه السلام؛ اسطوره مبارزه و قهرمان ‏مقاومت و پایداری، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، انتشارات نوید اسلام، بی‏تا، ۲۸۶ ص.-

- امام موسی کاظم علیه السلام، مصطفی زمانی(۱۴۱۱ ق)، قم، بنیاد فرهنگی اسلام،۱۳۷۰،۱۴۷ ص.

- امام موسی کاظم علیه السلام، سید کاظم ارفع، تهران، موسسه انتشاراتی فیض کاشانی،۱۳۷۰،۶۷ ص.

- پیشوای آزاده، امام کاظم علیه السلام، مهدی پیشوایی، قم، انتشارات توحید، بی‏تا، ۲۴۲ ص.

- پیشوای هفتم، حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام، گروه نویسندگان، قم، موسسه ‏در راه حق، ۱۳۷۲، ۵۲ ص.(این کتاب به عربی، ترکی و اردو ترجمه شده است).

- تحلیلی از اوضاع زمانی امام موسی علیه السلام، علی گلزاده غفوری، تهران، انتشارات‏پرتو، بی‏تا،۱۱۶ ص.

- تحلیلی از زندگانی امام کاظم علیه‏السلام باقر شریف القرشی(ره)، ترجمه محمد رضا عطایی، مشهد، کنگره جهانی امام رضا(علیه السلام)، ۳۶۸، ۲ ج، ۶۸۰-۵۸۵ ص.

- حضرت امام موسی کاظم علیه السلام، میر ابوالفتح دعوتی، قم، انتشارات شفق، بی‏تا، ۳۲ ص(این کتاب به عربی ترجمه شده است).

- حضرت امام موسی کاظم علیه ‏السلام، سید مهدی آیت‏اللهی، قم، انتشارات ‏جهان‏آرا، ۱۳۶۲، ۳۶ ص(این کتاب به عربی، اردو، ترکی، انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است).

- حضرت موسی کاظم علیه السلام، فضل الله کمپانی(م ۱۴۱۴ ق)، تهران، انتشارات مفید،۱۳۶۰، ۲۸۰ ص.

- زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، ابوالقاسم سحاب(۱۳۷۶ ق)، تهران، بی‏نا، ۱۳۷۰ق، ۱۹۲ ص.

- زندگی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، هاشم معروف حسنی، ترجمه عباس خاتمی، تهران‏، ۱۴۱۲ ق/۱۳۷۰ ش، ۵۶ ص.

- سخنان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، سید محمد تقی الحکیم، تهران، دفتر نشر فرهنگ ‏اسلامی، ۱۳۷۱، ۱۹۶ ص.

- مناقب حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در شعر فارسی، احمد احمدی بیرجندی، مشهد، کنگره جهانی امام رضا(علیه السلام)، ۱۳۷۲، ۱۳۰ ص.

- نگاهی بر زندگی امام کاظم علیه‏ السلام، محمد محمدی اشتهاردی، تهران، نشر مطهر، ۱۳۷۴، ۱۴۴ ص.

 

پی نوشت ها:

۱- الحمیری القمی، قرب الإسناد ۳۳۵؛ اعلام الهدایة، الإمام موسی بن جعفرٍ الکاظم(علیه السلام) ۲۹:۹.
۲- الکلینی، اصول الکافی۳۱۴:۱.
۳- مفید، الإرشاد فی معرفة الائمه(علیه السلام) علی العباد۲۲۵:۲.
۴- اربلّی، کشف الغمة... ۲۵۹:۳.
۵- اعلام الهدایة؛ الإمام موسی بن جعفرٍ الکاظم(علیه السلام) ۳۱:۹ به نقل از وفیات الأعیان ۲۹۳:۴.
۶- الکلینی، اصول الکافی ۱۳۴:۲.
۷- مفید، الإرشاد ۲۳۱:۲؛ القرشی، حیاة الإمام موسی بن جعفر (علیه السلام) ۱۳۸:۱؛ أعلام الهدایة ۴۰:۹؛ امینی، الگوهای فضیلت ۳۰۲.
۸- سیوطی، تاریخ الخلفاء ۲۷۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ۸۴:۶.
۹- مسعودی، مروج الذهب ۳۲۴.
۱۰- ابن حجر الهیتمی، الصواعق المحرقة ۲۰۴.
۱۱- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ۹۳:۱۶؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک۲۸:۱۰؛ پیشوایی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ ۱۲۲.
۱۲- پیشوایی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ ۱۲۲.
۱۳- مجلسی، بحارالانوار ۱۶۵:۲۸
۱۴- شهرستانی، الملل و النحل ۱۴۸:۱؛ خضری و دیگران، تاریخ تشیع ۲۶۶:۱.
۱۵- خضری و دیگران، تاریخ تشیع۲۶۷:۱ ؛ پیشوایان هدایت، حضرت امام موسی بن جعفر باب الحوایج (علیه السلام) ۱۹۹:۹؛ 
۱۶- سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص... ۲۵۰:۱؛ ابن شهر آشوب مناقب آل ابی طالب(علیه السلام) ۳۲۰:۴؛ پیشوایی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ ۱۲۷.
۱۷- ابن اثیر، الکامل ۵۶:۶؛ ابن شهر آشوب، المناقب ۳۴۹:۴؛ ابن صباغ، الفصول المهمة... ۲۵۵؛ مفید، الإرشاد... ۲۱۵:۲؛ طبرسی، اعلام الوری ۶:۲.

 

/



حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی